پسر ناز مامانیپسر ناز مامانی، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

پسرم دنیای من

اتاق نی نی

پسر خوبم، رنگ آمیزی اتاقت کم کم داره تموم میشه و چیزیش نمونده  .بابایی هم در حین رنگ آمیزی اتاق یه سورپرایز برامون داشت که بعدا عکسشو واست می گذارم .سرویس خوابتم دو روز دیگه میارن.دیگه کم کم اتاقت داره آماده میشه.تقریبا همه وسایل سیسمونیت آماده شده به غیر از سرویس کالسکت که بابا بزرگ (بابای من) قراره از ترکیه واست بیاره. تو خرید وسایل سیسمونیت خاله المیرا خیلی کمکم کرده خیلی از لباسات سلیقه خاله المیراست.گل مامانی بی صبرانه منتظرم تا اتاقتو واسه اومدنت آماده کنم. ...
29 شهريور 1393

نی نی و کلاس زبان

فرشته کوچولوی مامان ، یکی از کارای مفیدی که مامانی تو دوران بارداریش انجام میده رفتن به کلاس IETS ، از 30 اردیبهشت یعنی وقتی شما تازه 4 ماهه شده بودی کلاسام شروع شد.اولش خیلی دودل بودم  همش می ترسیدم حالم بد شه یا زیادی خسته شم و کلاسا نصفه کاره بمونه اما شما خیلی پسر خوبی هستی حتی یه بارم مامانی رو اذیت نکردی،آفرین به شما پسر گلم  .شکر خدا تو این 7 ماه که گذشت همیشه پر انرژی بودم و حالم خوب بوده. هنوزم بچه ها سر کلاس نمیدونن که من باردارم  آخه خوشبختانه شکم مامانی خیلی کوچیکه و این باعث میشه راحت برم کلاس . راستی از اول اردیبهشت هم کلاس یوگا می رفتم البته الان یه چند وقتیه که دیگه نمیرم. ...
29 شهريور 1393

مرسی که روی خوش زندگی رو بهم نشون دادی ...

  پسر خوبم   ، الان که این خاطره رو می نویسم هنوز به دنیا نیومدی و تقریبا کمتر از دو ماه به بدنیا اومدنت باقی مونده. خاطرات زندگیتو از قبل از این که خدا شما فرشته کوچولو رو به ما هدیه کنه شروع می کنم ، چون دوست دارم بدونی قبل از اومدن شما مامانی و بابایی چطوری زندگی میکردن و چیکار میکردن ... نزدیک یک سال پیش یعنی 20 شهریور 92 (روز دفاع از پایان نامم) به   اصفهان اومدم و  بابایی کمی زودتر از من یعنی فروردین همون سال به خاطره پروژه اجلاس اصفهان که الان بزرگترین پروزه ایه که تو ایران در دست اجراس اومد اصفهان. علت اینکه من بعد بابایی به اصفهان اومدم این بود که من واسه ارشدم دانشگاه تبریز درس می خوندم و قبل از اومدنمو...
27 شهريور 1393
1